سفرنامه بیطارباشی (مجلد سوم)
بخوانید و ...
بخوانید و ...
البته شنیدیم در ایالات محروسه ایتالیا زلزله آمده. فکر کنیم شازده هوس بازی "بالا بلندی" به سرشان زده!!!![]()

من و شازده تپل میرزا
من که خیلی خنده ام گرفت.باز بگین ما دامپزشکها سلیقه نداریم.

چند وقتی بود که از ما خبری نبود که حتما در جریان هستید. به هرحال همین الآن از ما خبر شد.اکنون که این نوشته ها را می نویسم در بلاد غربت هستم و در لحظه شماری برای بوییدن هوای پر از دود تهران. اصلا گاهی که اینجا دلمان خیلی تنگ می شد سرمان را می کردیم در لوله اگزوز اتوبوس های اینجا و نفس عمیق می کشیدیم که کمی حالمان جا بیاید و یاد تهران خودمان بیافتیم. گفتیم خاطراتمان را برایتان بنویسیم تا ما را از یاد نبردید.
ماجرای خروج از ایران به قصد انجلیس
تا اینجا را نوشتیم. بقیه را در اندرونی بخونید. چون قول دادیم به شازده که این نوشته مختص ایشان باشد انشالله. آنجا بخوانید ولی نظراتتان را همینجا بدهید تا ببینیم چه گذشته بر ما ...
منتظر بقیه باشید...